مافیای پی پال؛ داستان افرادی که دنیا را با تکنولوژی تغییر دادند

بخش مهمی از دنیای فناوری به مافیای پی پال و همکاری اعضای آن‌ با یکدیگر برای خلق و پرورش ایده‌های جدید مدیون است.

«مافیا»، واژه‌ای که پس از شنیدن آن تصویری از مردهای کت‌وشلوار پوشیده‌ی سیگار به دست، شبیه به کاراکترهای پدرخوانده، در ذهن نقش می‌بندد. اما این بار قصد نداریم سراغ آن‌ها برویم. داستان این مقاله به کسانی برمی‌گردد که اکنون جزو بزرگ‌ترین افراد در دنیای فناوری محسوب می‌شوند.

برای اینکه برایتان داستان «مافیای پی‌پال» را بگوییم باید به گذشته سفر کنیم. به تابستان ۲۰۰۵، روزی که چند دوست کنار یکدیگر نشسته بودند و در کنار تفریح خود یکی از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ فناوری را رقم زدند.

جاوید کریم، برنامه‌نویس علوم کامپیوتر بیست و شش ساله در آن زمان، وب‌سایتی را که در حال کار روی آن بود به کیت رابویس، مردی ده سال بزرگ‌تر از خود، نشان داد. رابویس تحت تأثیر آن قرار گرفت و به دوست دیگری به نام رولوف بوتا، که اتفاقاً شریک شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر Sequoia Capital بود، گفت. بوتا نیز از این وب‌سایت خوشش آمد و قرار ملاقاتی با کریم و سایر افرادی که روی پروژه کار می‌کردند ترتیب داد. چند ماه بعد، سکویا ۳٫۵ میلیون دلار در روی این پروژه‌ی جدید سرمایه گذاری کرد.

تنها در عرض یک‌سال پس از اولین سرمایه‌گذاری سکویا، موتور جستجوی قدرتمند گوگل وارد عمل شد و وب‌سایت را به قیمت ۱٫۶۵ میلیارد دلار خریداری کرد. این وب سایت، همان یوتیوب است که پس از خریده شدن نیز با شتاب به مسیر خود ادامه داد و در نهایت به دومین وب سایت پربازدید جهان بدل شد.

کریم و دوستانش تنها در ۱۸ ماه توانستند از یک ایده‌ی ساده به بیزنسی بزرگ دست یابند. سایتی که اکنون کاربران بسیاری دارد و شاید شما نیز هرروز از آن استفاده می‌کنید. البته مطمئنا سرمایه‌گذاری اولیه‌ی انجام شده کمک بسیاری به آن کرد. موفقیتی که شاید برای بیشتر ما شبیه داستانی فانتزی است!

اما یوتیوب تنها ایده‌ای نبود که به شرکتی میلیاردی تبدیل شد. حقیقت این است که وقتی مافیای پی‌پال دور هم جمع می‌شوند چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد.

مافیای پی پال چه کسانی هستند؟

«مافیای پی پال» نام مستعار جالبی بود که به گروهی از بنیانگذاران و کارمندان پی پال داده شد. جاوید کریم و بنیانگذاران یوتیوب، استیو چن، چاد هرلی کیت رابویس و رولوف باتوآ همگی در استارت‌آپ مالی PayPal قبل از اینکه در سال ۲۰۰۲ توسط eBay به مبلغ ۱٫۵ میلیارد دلار خریداری شود، با هم کار می‌کردند. اما آنها کل مافیای پی‌پال نیستند. از میان معروف‌ترین آن‌ها می‌توان به پیتر تیل، ایلان ماسک، رید هافمن، اندرو مک کورمک، دیوید ساکس، کن هاوری، مکس لوچین و راسل سیمونز اشاره کرد.

شرکت‌هایی که مافیا آن‌ها را راه‌اندازی یا در آن‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند، مشهور هستند؛ از آن‌ها می‌توان به لینکدین، یلپ، Keva ،Palantir ،Slide ،Flickr ،Digg، موزیلا، تسلا، اسپیس‌ایکس و حتی فیسبوک اشاره کرد.

نام اعضای مهم مافیای پی پال

شاید تاثیر این افراد روی دنیای فناوری افسانه‌ای به‌نظر برسد اما موفقیت اصلی آن‌ها در ساخت نتورکی است که نه تنها روی زندگی فردی خودشان تأثیر مثبت داشته بلکه صنعت را نیز به سوی پیشرفت سوق داده و اکنون چندین شرکت بزرگ به‌خاطر آن‌ها وجود دارد.

همانطور که از نامش مشخص است، این شبکه از افراد در پی‌پال شکل گرفت. از همان ابتدا، این شرکت که توسط مکس لوچین، لوک نوسک و پیتر تیل تأسیس شده بود، روی جذب نیرو از طریق شبکه‌های بنیانگذاران خود تمرکز داشت. این استراتژی باعث شد شبکه‌ای از افراد بااستعداد شکل بگیرد.

تیل می‌گوید:

ما فقط دوستان خود را استخدام نکردیم. ما افرادی را استخدام کردیم که فکر می‌کردیم می‌توانیم با آن‌ها دوستان خوبی باشیم.

– پیتر تیل

پی پال به سرعت رشد کرد و در نهایت توسط eBay خریداری شد. این اتفاق از لحاظ مالی برای بیزنس آن خوب بود اما استراتژی eBay با داشتن مدیران حرفه‌ای متفاوت بود و از همان ابتدا کارمندان پی‌پال بوروکراسی خفه‌کننده آن را احساس می‌کردند. در نهایت، نزدیک به نیمی از ۲۰۰ کارمند پی پال، آنجا را ترک کرده و به جای دیگری رفتند.

دیوید ساکس، مدیر عامل سابق PayPal درباره این مهاجرت چنین می‌گوید:

در پی پال شاهد مهاجرت انبوهی از افراد کارآفرین بودیم که تکنیک‌های بسیار نوآورانه‌ای را آموخته بودند و توانایی بسیاری داشتند.

– دیوید ساکس، مدیر عامل سابق PayPal

اما خروج آن‌ها از پی‌پال پایان ماجرا نبود زیرا اکنون آن‌ها اکنون می‌توانستند به کمک ایده‌ها و توانایی‌های خود، دنیای فناوری را متحول کنند.

خروج از پی پال و آغاز استارت‌آپ‌ها جدید

تقریباً بلافاصله پس از فروش شرکت، پیتر تیل کلاریوم کپیتال را تأسیس کرد و اندرو مک کورمک و کن هاوری، کهنه‌کارهای پی پال، به او پیوستند. تیل همچنین اولین سرمایه‌گذار خارجی در استارت‌آپی نوپا به نام فیس‌بوک می‌شود و دوست و همکار سابقش، رید هافمن را نیز درگیر ماجرا می‌کند.

از سوی دیگر، هافمن و چند نفر دیگر لینکدین را راه‌اندازی کردند، استارت‌آپی که پس از مدت‌ کوتاهی سرمایه‌گذاری کیث رابویس و پیتر تیل را پذیرفت. یکی دیگر از اعضای مافیای پی پال حتی فضا را برای اولین دفتر LinkedIn فراهم کرد.

حتی ایلان ماسک، که پس از دریافت سهم خود از فروش پی‌پال تسلا موتورز و اسپیس ایکس را تأسیس کرد، همچنان برای ایده‌ها و بودجه به کمک این مافیا متکی بود. زمانی که تلاش ماسک برای ساخت موشک فضایی مقرون‌به‌صرفه‌تر، سه بار متوالی با شکست مواجه شد و بودجه او برای اسپیس‌ایکس به‌طور جدی به پایان رسید، یکی از همکاران سابق پی پال او به‌اندازه‌ای سرمایه‌گذاری کرد که آزمایش‌ها ادامه داشته باشند.

یکی از دلایل خلق استارت‌آپ‌های جدید توسط این افراد حلقه‌ی دوستی نزدیک آن‌ها از روزهای کار در پی‌پال است. اما عامل دیگری که باعث شد آن‌ها بتوانند قدرتمندتر از باقی افراد در مسیرهای جدید قدم بگذارند، اقتصاد بود.

ایلان ماسک در لباس مافیا و دو نفر پشت سرش

از مهم‌ترین نتایج به‌دست آمده از تلاش اعضای مافیای پی پال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • یوتیوب: یوتیوب که توسط استیو چن، چاد هرلی و جاوید کریم، همه کارمندان اولیه پی‌پال، ایجاد شد، پلتفرم معروف اشتراک‌گذاری ویدئو است.
  • تسلا: شرکتی که توسط ایلان ماسک تأسیس شد. این شرکت به ساخت خودروهای برقی و انرژی پاک مشهور است و به دلیل تولید خودروهای الکتریکی، محصولات انرژی خورشیدی و راه‌حل‌های ذخیره انرژی شهرت دارد.
  • اسپیس‌ایکس: شرکت دیگری که توسط ایلان تأسیس شد، SpaceX است که سازنده خصوصی حوزه هوافضا و شرکت حمل‌ونقل فضایی محسوب می‌شود. این شرکت به دلیل توسعه موشک‌های فالکون و استارشیپ و ایجاد پیشرفت‌های قابل توجه در اکتشافات و سفرهای فضایی شناخته شده است.
  • لینکدین: لینکدین که توسط رید هافمن، معاون اجرایی پی‌پال تأسیس شد، پلتفرم شبکه حرفه‌ای است که به کاربران اجازه می‌دهد با دیگر متخصصان ارتباط برقرار کنند، مهارت‌های خود را به نمایش بگذارند و حرفه خود را بسازند.
  • Palantir Technologies: پیتر تیل این شرکت بزرگ تجزیه‌وتحلیل داده را تأسیس کرده؛ وظیفه‌ی Palantir Technologies ارائه‌ی را‌ه‌حل‌های نرم‌افزاری به منظور یکپارچه‌سازی و آنالیز داده‌ها برای سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی است.
  • Affirm: شرکتی که توسط مکس لوچین، یکی از بنیانگذاران پی‌پال تأسیس شد، یک پلتفرم فناوری مالی است که به مصرف‌کنندگان اجازه می‌دهد برنامه‌های پرداخت آسان، شفاف و انعطاف‌پذیری برای خریدهای آنلاین داشته باشند.
  • Kiva: کیوا که توسط پرمال شاه، مدیر سابق محصولات پی‌پال تأسیس شد، یک سازمان غیرانتفاعی است که به مردم اجازه می‌دهد برای کاهش فقر به کارآفرینان کشورهای در حال توسعه وام بدهند.
  • Airbnb: ایربی‌اندبی که توسط ناتان بلچارچیک، کارمند پی‌پال تأسیس شد، پلتفرمی برای اجاره‌ی کوتاه مدت خانه در مناطق مختلف است.

دلیل موفقیت مافیای پی پال

در اوایل دهه ۲۰۰۰، یعنی زمانی که مافیای پی پال از کار برای eBay به افرادی تبدیل شدند که خودشان ایده‌هایشان را آزادانه عملی می‌کردند، پول بسیار کمی به سمت استارت‌آپ‌های فناوری سرازیر می‌شد.

البته مافیای پی پال فقط پول را کنترل نمی‌کرد، بلکه‌ ایده‌ها را نیز شکل می‌داد. همچنین، از آنجایی که اکثر شرکت‌های جدیدی که توسط کارمندان سابق پی‌پال راه‌اندازی می‌شدند، دارای اعضای جدیدی نیز بودند، فلسفه و فرهنگ مافیای پی پال گسترش یافت. حتی در جایی که مافیا مستقیماً با یک شرکت جدید کار نمی‌کرد، آن‌ها همچنان قوی بودند.

اما دلیل موفقیت مافیای پی پال فقط روابط قبلی و ثروت قابل توجه آن‌ها برای سرمایه‌گذاری نیست. تحقیقات اخیر در مورد نحوه تعامل افراد در هر نتورک نشان می‌دهد که درواقع روش خاص همکاری اعضای این گروه است که موفقیت آن‌ها را تضمین می‌کند.

در نظر بگیرید که اعضای مافیای پی پال پس از خروج از eBay شرکت جدیدی تشکیل ندادند. در عوض، با پراکنده شدن در جامعه فناوری، همکاران جدیدی پیدا کردند و از ارتباط با ایده‌ها و منابعی که همکاران قدیمی‌شان ارائه می‌کردند بهره‌مند شدند. گفته می‌شود چرخش پرسنل در گروه‌های مختلف برای بقای خلاقیت امری حیاتی است. در نتیجه چنین استراتژی باعث شد آن‌ها به ایده‌های نابی دست پیدا کنند که با قدرت مافیای پی پال عملی می‌شدند.

وضعیت جدید اعضای مافیای پی پال، آن‌ها را مجبور کرد تیم‌های جدیدی پیدا کنند و در پروژه‌های مختلف بچرخند. بسیاری حتی روی چندین پروژه به طور همزمان کار کردند. می‌توان گفت شیوه عملکرد آن‌ها در نتورک سیلیکون ولی بسیار شبیه همکاری محققان علمی با یکدیگر است.

سخن پایانی

مافیای پی پال و ماجرای آن می‌تواند درس بزرگی برای ما داشته باشد. گروهی از آد‌م‌های بسیار قدرتمند در صنعت که ابتدا در شرکتی همکار بوده‌اند و حالا هر کدام در دنیای فناوری اهرمی مهم تلقی می‌شوند. اما این داستان چه درسی برای ما دارد؟

اگر شما دارای شبکه‌ای از افراد باشید که اجازه ندهند با دیگر گروه‌ها همکاری کنید، دائماً با همان اعضای تکراری کار خواهید کرد و همین مسئله باعث عقب افتادن شما خواهد شد. اما اگر مانند مافیای پی پال بتوانید با دیگر تیم‌ها نیز تجربه کار گروهی داشته باشید، دارای نتورکی خواهید بود که پروژه‌ها و فرصت‌های زیادی پیش‌رویشان قرار می‌گیرد.

بیشتر شرکت‌ها بر اساس نمودارهای سازمانی ساخته شده‌اند که موانع مشخصی را برای همکاری ایجاد می‌کنند؛ دقیقاً برعکس آنچه برای همکاری مؤثر لازم است. شاید بهتر باشد به‌جای سلسله مراتب، بیشتر سازمان‌ها از روشی مشابه مافیای پی پال استفاده کنند که همکاران بخش‌های مختلف بتوانند به راحتی روی پروژه‌ها با یکدیگر همکاری کنند تا خلاقیت شکل بگیرد.

درسی که می‌توانیم از داستان مافیای پی پال بیاموزیم این است که بهترین شبکه‌ها اجازه می‌دهند تیم‌های سیال تشکیل شوند. بنابراین بسیاری از ما با جستجوی افراد قابل اعتمادی که برای همیشه با آنها کار خواهیم کرد، به ایجاد یک شبکه می‌پردازیم. عموماً تصور می‌کنیم بهترین گروه‌ها آن‌هایی هستند که برای مدت طولانی با یکدیگر کار کرده‌اند. اما تحقیقات روی ماهیت گروه‌ها و شبکه‌ها نشان می‌دهد بهترین و سازنده‌ترین تیم‌ها «موقتی» هستند.

نظر شما همراهان زومیت درباره مافیای پی پال و استراتژی آن‌ها در موفقیت چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید