مرور رسانه های ۹ام اسفند ماه
عرضه نسخه حرفهای اندروید برای محیطهای کاری
اگر چه سیستم عامل اندروید بیش از ۸۰ درصد از بازار گوشیهای هوشمند را در اختیار دارد، اما گوگل قصد دارد نسخه ای ویژه از آن را برای جلب نظر صاحبان مشاغل عرضه کند.
به نقل از سی نت، گوگل امیدوار است با این کار استفاده از گوشیهای اندرویدی در محیط های کاری و به منظور پیشبرد امور شغلی افزایش یابد.
گوگل در روزهای اخیر از نسخه حرفهای اندروید موسوم به Android for Work رونمایی کرد. در این نسخه تلاش شده به نیازهای اصلی افراد در شرایط کسب و کار توجه شود.
بررسیها نشان میدهد امروزه بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان از گوشی های هوشمند در محیط کارشان استفاده می کنند و جلب نظر این افراد برای غول های دنیای فناوری بسیار وسوسه برانگیز است.
شرکت اپل پیش از این قراردادی را در همین راستا با شرکت آی بی ام منعقد کرده بود. بر این اساس دو طرف به منظور طراحی برنامههای تجاری برای آیفون و آی پد همکاری خواهند کرد. همچنین سرویس کلود آی بی ام برای سیستم عامل iOS اپل بهینه سازی شده است.
در مقابل گوگل قصد دارد برای کاربران نسخه حرفه ای آندروید دو نمایه ایجاد کند. یکی نمایه برای استفاده شخصی و دیگری نمایه برای استفاده حرفه ای. سازاگاری امکانات دو نمایه و سهولت انتقال از آنها هم برای کاربران پیش بینی شده است.
همچنین هر یک از برنامه های این سیستم عامل نیز با افزوده شدن کلمه work از دیگر برنامه ها متمایز می شوند. به عنوان مثال میتوان به برنامه Work Mail برای ارسال ایمیل و برنامه Work Chrome برای وبگردی اشاره کرد. علاوه بر این نسخه ای ویژه از فروشگاه همراه گوگل پلی برای عرضه برنامه های حرفه ای در نظر گرفته خواهد شد. به منظور اجرای این طرح شرکت های مانند SAP، Citrix،Samsung، Sony، Box و Adobe با گوگل همکاری می کنند.
به عنوان مثال پایشی که در سال ۲۰۱۰ توسط والاستریت ژورنال انجام شد نشان داد که از ۱۰۱ برنامه کاربردی محبوب موجود در نمونه مورد بررسی، ۴۷ درصد مکان گوشی و ۵ درصد اطلاعات مربوط به سن و جنسیت را بدون آگاهی یا رضایت کاربر به اشتراک میگذارند. به علاوه، برخی برنامههای کاربردی محبوب موبایل که دادهها را بدون آگاهی یا رضایت کاربر جمعآوری میکنند، این اطلاعات را در دسترس عموم قرار میدهند.
* پیچیدگی مسائل مربوط به حریم خصوصی در موبایل انتخاب و کنترل اطلاعات را برای کاربر دشوار می کند
پژوهشها نشان میدهد که کاربران میخواهند قادر به انتخاب و کنترل اطلاعات خود باشند و به ویژه انتظار دارند قبل از به اشتراک گذاری دادههای خصوصی آنها نظیر مکان، از آنها سوال شود. همچنین آنها میخواهند در صورت نیاز، قادر به غیر فعال کردن قابلیت به اشتراک گذاری دادهها باشند. اما پیچیدگی مسائل مربوط به حریم خصوصی در فضای موبایل گاهی اوقات انتقال اثربخش انتخابها و حقوق به کاربران را دشوار میسازد.
همان طور که این کار برای فیسبوک در رسانه اجتماعی بر خط دشوار است. به عنوان مثال، تحقیق بازاری که در نوامبر ۲۰۱۲ توسط انجمن جهانی جیاسام در برزیل و مکزیک انجام شد، نشان داد که بیش از نیمی از کاربران اینترنت موبایل که در یک وبگاه یا برنامه کاربردی ثبت نام کردهاند، بیانیه حریم خصوصی را بدون مطالعه آن را پذیرفتهاند.
*حریم خصوصی، موضوعی مهم و موثر در اکوسیستم موبایل
حریم خصوصی، مسالهای است که کل اکوسیستم موبایل را تحت تاثیر قرار میدهد و بنابراین مستلزم واکنش هماهنگ و مشارکتی است.
انجمن جهانی جیاسام به تقویت گفتوگو در سطح اکوسیستم با سیاستگذاران و رگولاتورها ادامه داده و درصدد ایجاد انجمنی است که در آن ذینفعان کل اکوسیستم موبایل به گردهمایی جهت بحث و گفتوگو در مورد دغدغههای مربوط به حریم خصوصی موبایل تشویق میشوند.
این کار به توسعه روشهای اثربخشتر برای کمک به کاربران در مدیریت حریم خصوصی خود کمک خواهد کرد. چنین تلاشها و برنامههایی در بعضی اقدامات اخیر قابل مشاهده هستند؛ از جمله گزارش کمیسیون فدرال تجارت ایالات متحده با عنوان «برنامههای کاربردی موبایل برای کودکان»، انتشار «تجربیات موفق حریم خصوصی برای توسعه برنامههای کاربردی موبایل» توسط «نمایندگان حریم خصوصی کانادا» و انتشار «حریم خصوصی رو به جلو؛ پیشنهادهایی برای اکوسیستم موبایل» توسط دادستان کالیفرنیا، کامالا هریس.
امید میرود اکوسیستم گستردهتر موبایل و سیاستگذاران بینالمللی از رهبری اپراتورهای موبایل در ایجاد تجارت حریم خصوصی بهتر و هماهنگتر تبعیت کنند.
تاثیر نسخه موبایل سایت ها بر نتایج جستجوی گوگل
به زودی تغییرات بزرگی را در الگورتیم جستجوی گوگل شاهد خواهیم بود؛ از ۲۱ آوریل، غول جستجو شروع به امتیازدهی به وب سایت هایی می نماید که از طراحی صحیحی برای اسمارت فون ها و دستگاه های همراه برخوردارند؛ نتیجه اینکه وب سایت های مذکور در نتایج بالاتری به نمایش در خواهند آمد.
گوگل می گوید تغییراتی که در آینده ای نزدیک از راه خواهند رسید، تاثیری بزرگ بر روی جستجوی موبایلی در تمام زبان ها خواهند داشت و در نهایت کاربران از وب سایت های با کیفیت تری دیدن خواهند نمود.
از هر جهت که به مساله نگاه کنیم، این تغییرات مستقیما به سود کاربران خواهند بود. گاهی یک وبسایت نسخه ی موبایل ندارد و یا آن را به شکل صحیحی طراحی ننموده است؛ افزوده شدن قابلیت جدید، این ایده را در ذهن صاحبان سایت ها پدیدار می نماید که با داشتن نسخه ی موبایل مرتب تر، بازدید بیشتری نیز خواهند داشت.
صاحبان سایت هایی که تمایل دارند بدانند که چه امتیازی از گوگل برای وب سایت خود کسب می کنند، می توانند از طریق این ابزار گوگل، درجه کیفیت طراحی وب سایت خود برای نسخه های موبایل را مورد بررسی قرار دهند.
منبع: thenextweb
بالاخره این لباس چه رنگی است؟
بی بی سی: ماجرای “رنگ آن لباس” که امروز به راه افتاد، ماجرای عجیبی است، هم از نظر عملکرد مغز انسان، هم از این نظر که نشان میدهد اغلب این، رسانهها هستند که باعث همهگیر شدن یک موضوع میشوند، نه مردم عادی.
اما جدی این لباس چه رنگی است؟ بعضیها سفید و طلایی میبینند، بعضیها آبی و سیاه، بعضی هم رنگهای دیگر. امروز دهها میلیون نفر روی اینترنت در این مورد نظر دادهاند و به ندرت بحثی از این فراگیرتر در شبکههای اجتماعی درگرفته است.
پرسش اصلی – و علمی – این است: چرا مردم این لباس را به رنگهای مختلف میبینند؟
بو لوتو، استاد علوم اعصابشناختی در دانشگاه یوسیال، میگوید: “مغز طوری تکامل پیدا کرده است که چیزی را به طور مطلق (یا مجرد) نمیبیند، بلکه تفاوت چیزها را میبیند.” مثلا، چون رنگها در نور خورشید و نور چراغ متفاوت هستند، مغز ما باید روی ارتباط رنگها تمرکز کند، نه خود رنگها.
آنطور که آقای لوتو میگوید، در توضیح اینکه چرا بعضیها در عکس، رنگ آبی میبینند و بعضیها رنگ سفید، صرفا میتوانیم “گمانهزنی” کنیم. از جمله ممکن است به این دلیل باشد که بعضیها روی تفاوت رنگهای خود لباس تمرکز میکنند، بعضیها روی تفاوت لباس و پسزمینه، و بعضیها رنگ نمایشگر کامپیوتر یا حتی فضای اتاق خود را هم در نظر میگیرند.
این میشود قسمت علمی ماجرا – البته تا حدی. اما همچنان این پرسش که چرا این ماجرا (این عکس) با چنین سرعت عجیبی پخش شد، باقی است.
ماجرا از هفته پیش شروع شد در هبردیز، جزایری نزدیک سواحل اسکاتلند. یک مراسم عروسی در راه است و مادر عروس، عکسی از یک لباس را برای دخترش میفرستد تا نظر بدهد. عروس و داماد عکس را نگاه میکنند و هرکدام پیراهن را به رنگی متفاوت از دیگری میبیند. عکس را روی فیسبوک میگذارند و از دوستان خود میخواهند که بگویند چه کسی درباره رنگ لباس درست میگوید و بحث را تمام کنند. یکی از این دوستها به نام کتلین مکنیل – که به عروسی هم دعوت است – عکس را روی وبلاگ خود در تامبلر میگذارد – حدود ساعت هشت شب پنجشنبه – و زیر عکس مینویسد: “بچهها یک کمکی بکنید. این لباس سفید و طلایی است یا آبی و سیاه؟ ما اینجا دعوایمان شده است.”
سمت راست، رنگ واقعی لباس مورد بحث است و سمت چپ، عکسی که از آن منتشر شد و محل مناقشه بوده است
بحثی بین کسانی که مطلب را میبینند در میگیرد، اما هیچکس تصور نمیکرد که ابعاد ماجرا تا این حد، بزرگ شود.
حدود سه ساعت بعد، یک نفر در بازفید این مطلب را روی وبلاگ میبیند، عکس مربوطه و بخشی از بحثی را هم که درگرفته است، دوباره منتشر میکند. یک نظرسنجی هم میگذارد تا مخاطبها بگویند که چه رنگی میبینند. بعد از آن بود که ناگهان غوغایی در اینترنت به راه افتاد و تاکنون، این مطلب دستکم حدود ۲۵ میلیون بازدیدکننده داشت.
با در نظر داشتن نقشی که شبکههای اجتماعی در این روند داشتهاند، آیا میشود گفت که شبکههای اجتماعی عاملی برای توانمند کردن افراد هستند و به مردم عادی امکان میدهند که صدای خود را به گوش دنیا برسانند؟ پاسخ این است: خیر!
در واقع، در این ماجرا هم باز رقابت همیشگی رسانهها بود که این ماجرا را همهگیر کرد. جهش چشمگیر در پرداختن به این موضوع زمانی رخ داد که بازفید، ماجرا را منعکس کرد. محبوبیت ماجرا روی بازفید باعث شد که سایتهای خبری وابسته به رسانههای بزرگتر هم آن را عینا منتشر کنند که تا تنور داغ است، در اینترنت برای خود نانی بپزند.
ماجرای “رنگ لباس” نمونه بارز خطای باصره است و به همین خاطر است که مردم خوششان آمده است. اما در نهایت، این، سایتها و رسانههای معروف هستند که با پرداختن به این داستان، آن را همهگیر کردهاند. مثل همین مطلب که الان به آخرش رسیدید.
شنوایی بیش از یک میلیارد نفر به خاطر گوش دادن به موسیقی با صدای بلند در خطر است
سازمان بهداشت جهانی میگوید به خاطر سلامت شنواییتان بیشتر از یک ساعت در روز موسیقی گوش ندهید.
این سازمان میگوید بیش از یک میلیارد نوجوان و جوان در جهان به خاطر گوش دادن به موسیقی با صدای خیلی بلند در خطر آسیب جدی در شنواییشان هستند.
به گفته این سازمان دستگاههای پخش موسیقی، کنسرتها و رستورانهایی که در آن موسیقی پخش میشود تهدیدی جدی برای شنوایی هستند.
یافتههای سازمان بهداشت نشان میدهد که ۴۳ میلیون نفر از گروه سنی ۱۲ تا ۳۵ ساله، به خاطر این گونه اصوات، شنواییشان را از دست دادهاند و این آمار در حال افزایش است.
این سازمان میگوید نیمی از کسانی که در این گروه سنی هستند و در کشورهای ثروتمند یا متوسط زندگی میکنند به خاطر شنیدن میزان صدای بالا از دستگاههای شخصی پخش موسیقیشان در خطر از دست دادن شنوایی هستند.
همین طور ۴۰ درصد از آنها به خاطر میزان صدا در باشگاههای موسیقی و رستورانها در معرض خطرند.
در سال ۱۹۹۴ سه و پنج دهم درصد از نوجوانهای آمریکایی شنواییشان را از دست داده بودند اما این رقم در سال ۲۰۰۶ به پنج و سه دهم درصد رسیده است.
دکتر اثین کراگ مدیر بخش پیشگیری از آسیبهای سازمان بهداشت جهانی به بیبیسی گفته است: “ما تلاش میکنیم درباره این موضوع که چندان از آن صحبت نمیشود هشدار بدهیم. شنیدن موسیقی با صدای بلند آسیبهای جدی به دنبال دارد اما به آسانی قابل پیشگیری است.”
او میگوید شنیدن یک ساعت موسیقی در روز میزان خوب و قابل قبولی است.
“شاید پیشنهاد شنیدن تنها یک ساعت موسیقی در روز برای کسانی که عادت دارند هر روز ده ساعت از دستگاههای پخش موسیقیشان موزیک گوش کنند پیشنهاد غیرقابل قبولی به نظر برسد اما در همین یک ساعت هم نباید صدای موسیقی زیادی بلند باشد.”
پیشنهاد سازمان بهداشت جهانی درباره میزان صدای مطمئن
۸۵ دسیبل، میزان صدایی که در یک خودرو میشنوید- ۸ ساعت
۹۰ دسیبل- صدای ماشین چمنزنی، ۳۰ دقیقه
۹۵ دسیبل- صدای یک موتورسیکلت معمولی- ۴۷ دقیقه
۱۰۰ دسیبل- صدای بوق خودرو یا قطار در مترو- ۱۵ دقیقه
۱۰۵ دسیبل- بالاترین صدای دستگاه پخش موسیقی- چهار دقیقه
۱۱۵ دسیبل- صدای بلند در کنسرت موسیقی راک- ۲۸ ثانیه
۱۲۰ دسیبل- صدای بوقهای استادیومی ۹ ثانیه
سازمان بهداشت جهانی پیشنهاد میکند هنگام شنیدن موسیقی، صدا را به میزانی تنظیم کنید که ۶۰ درصد از بالاترین صدای قابل پخش دستگاهتان باشد.
بالاترین، و لینکهایی که دیگر «داغ» نیستند
روزگاری بود که فیلترینگ هم نمیتوانست از داغیِ لینکهای بالاترین درجهای بکاهد.
به نقل از گیگ آباد مینویسی «بالاترین» و روی اولین لینکی که در نتایجِ جستوجو نمایان میشود، کلیک میکنی: «دسترسی به تارنمای فراخوانده شده، امکانپذیر نیست». قدیمیترهای وب فارسی یادشان هست نخستین شبکهی اجتماعیِ لینک و خبرِ فارسی، آنقدرها هوادار پیدا کرد که خیلی زود روندِ عضویت در این وبسایت، «دعوتنامهای» شد و بحثهای داغِ آن را حتی فیلترینگِ گستردهای که پس از انتخاباتِ سال ۱۳۸۸ رخ داد، نتوانست بازایستاند.
به وبسایتهایی چون بالاترین لقبهای پُرشماری دادهاند. برخی میگویند «وبگاه پیوند دهیِ جمعی»؛ گروهی با عنوان «وبگاه مشارکتِ عمومی» از آنها یاد میکنند و برخی دیگر، «شبکههای اجتماعیِ اخبار» مینامندشان. ایدهی آغازینِ چنین وبسایتهایی به پروژهی «دیگ» (digg) برمیگردد، وبگاهی که در ابتدای کارِ خود، روی اخبارِ فنآوری تمرکز داشت و کاربراناش به لینکها و خبرها رأی میدادند؛ در آخر هم، رأیها تصمیم میگرفتند چه خبری روی صفحهی نخستِ دیگ بیاید.
ویکیپدیا میگوید بالاترین در سال ۲۰۰۶ آغاز به کار کرد، یعنی دو سال پس از راهاندازیِ دیگ. «نسخهی وطنیِ» دیگ از آغاز با پیشوازِ کاربرانِ ایرانی روبهرو شد و البته این وبسایت در ساختارِ خود ظرفیتهایی اجتماعی داشت که رقابتِ کاربران را برمیانگیخت و ناخواسته اولویت را به اخبارِ دنیای سیاست میداد؛ اولی، ظرفیتِ همآهنگ و برنامهریزیشده رأیدادن یا همان دستبهیکیکردنِ کاربران؛ و دومی، عمومینبودنِ عضویت در این وبسایت بهعنوان کاربر. همزمانیِ سالهای نخستینِ «بالاترین» با یکی دو سالِ پُرخبرِ انتخابات دهمِ ریاست جمهوری در ایران نیز از عواملی بود که روی سیاسیتر شدنِ فضای بالاترین اثر گذاشت، در حالی که این وبسایت صرفاً برای پرداختن به اخبارِ سیاسی طراحی نشده بود.
کاربران بالاترین برای مشارکت میتوانستند دیدگاه بنویسند و رأی دهند. رأیدادن به صورت رأی مثبت و منفی امکانپذیر بود و، میتوانستی چیزی را بپسندی یا نپسندی؛ حالت میانهای در کار نبود مگر رأیندادن یا نوشتنِ دیدگاه. این شکل از رسانهی اجتماعی، با پذیرفتنِ این نظریه که «رسانه میتواند‘معنا باشد»، روی عادتهای کاربران کارگر شد و بالاترین در انحصارِ باندهایی قرار گرفت که این باندها «موافق»ها و «مخالف»های صرف در رویارویی با خبری اغلب سیاسی بودند؛ یعنی فرمِ مشارکت در بالاترین، نه محتوای موجود در این وبسایت، روی ساختارِ محتواییِ مشارکتگران اثر گذاشت و استمرارِ این روند موجب شد تیم توسعهدهندگان وبسایت در وبلاگِ رسمی خود، از سیستمی با عنوان «حمایت از تکثر در بالاترین» خبر دهد که به کمک الگوریتمی بهبود دهنده، مانع از گسترشِ «باند»ها شود.
نفوذ بالاترین میانِ وبگردهای ایرانی به اندازهای بود که برخی آن را بهعنوان منبعِ خبری استفاده میکردند و گاهی برای مستند کردنِ این واقعیت که بحثی خاص میان کاربرانِ ایرانی در جریان است، مخاطب به لینکی خاص در بالاترین ارجاع داده میشد. گاه خیلی از کسانی که مدعیِ داشتنِ خبر دستِ اول بودند، منبعشان بالاترین بود و گاه کسانی خبر از اجتماعیبودنِ این شبکه نداشتند و به آن به چشمِ یک وبسایتِ خبری، درست چون دیگرْ وبسایتهای خبریِ یکسویه، نگاه میکردند که خبرهای مهماش را روی صفحهی نخستِ خود قرار میدهد.
وبسایت بالاترین در انتخاب نامِ شناسه و بارگزاریِ عکس، به کاربرانِ خود سخت نمیگرفت و شاید چنین مقرراتی را لازم نمیدید. از این رو، مشارکت و فعالیت با بهکارگیریِ نام مستعار در این وبسایت فراگیر شد و بیانِ کاربران به کمکِ نام مستعار، آزادتر شد. رأیدادن با نام مستعار هم دستِ کاربر را بازتر میکرد و این دو ویژگی بهطورِ خاص، موجب شد تا پنج سالِ پیش، یکی از مؤسسانِ بالاترین در مصاحبهای، هدفِ این وبسایت را پشتیبانی از آزادی بیان بداند: «بالاترین واقعاً یک نمونهی بارز آزادی بیان است، چون شما میتوانید بیایید هر چیزی که دوست دارید آنجا ارسال کنید و هر نظری که دارید بگویید».
برخی رسانههای داخل ایران که در بازهی سالهای ۸۸ تا ۹۲ به محمود احمدینژاد، رئیسجمهور پیشینِ ایران، نزدیک بودهاند، بارها بالاترین را تارنمایی معرفی کردهاند که «قصدِ ایجادِ انقلاب مخملی در کشور را دارد». حتی وبسایتی اصولگرا در خبری که شگفتیِ کاربران بالاترین را در پی داشت، اعلام کرد که «مدیریت ابتدایی سایت را یکی از روحانیان نزدیک به خاتمی بر عهده دارد.» روزنامهی کیهان چاپ ایران نیز گاهی نظراتِ کاربرانِ بالاترین را با عنوان «بالاترین اعلام کرد» پوشش میداد. عمدهترین دلیلِ تعجب کاربران از چنین دیدگاههایی، با خبر بودنِ کاربران از چهگونگیِ تأسیسِ بالاترین و کارکردِ جمعمحورِ آن بود.
شواهدِ یادشده نشان از نقش و اهمیتِ بالاترین در برخی پدیدههای اجتماعیِ شش هفت سالِ گذشتهی ایران میدهد اما، از انتشارِ آخرین خبرِ مرتبط با بالاترین در وبلاگِ رسمیِ آن، بیش از یک سال میگذرد. اینروزها وبسایت بالاترین معمولاً به آسانی در دسترس نیست؛ نکته اینجا است که وبسایت «دیگ» هم تغییرِ ساختاری به خود دیده و لینکهای صفحهی اصلی به انتخاب سردبیر عرضه میشوند. استقبال کاربران از وبسایتهایی مثل «بازفید» و «دیلیبیست» در خارج از کشور، و همچنین «بیتوته» و «نیکصالحی» در ایران، خبر از تحولی میدهند که مخالف جریان وب ۲ و مشارکت کاربران است. سؤال این است که آیا کاهش استقبال کاربران از وبسایتهایی چون بالاترین، به معنای کاهش تمایل به مشارکت جمعی در وب است؟ آیا کاربران میخواهند به سیاقِ دوران پیشا وب ۲، تنها دریافتکنندهی اخبار باشند؟
روزگاری بود که فیلترینگ هم نمیتوانست از داغیِ لینکهای بالاترین (به سبکِ شعار این وبسایت) درجهای بکاهد. اینستاگرام، وایبر و واتساپ را میتوان با کمی اغماض، جایگزینهای وب ۲ به شمار آورد. با توجه به اینکه در دنیای اینستاگرام و فیسبوک و وایبر، کاربران به نمایشِ هویتِ واقعیِ خود، و نه هویتهای مستعار، روی آوردهاند، و از دیگر سو، فرمِ این ابزارهای ارتباطی نسبت به ابزارهای اجتماعیای چون وبلاگ و بالاترین، زاویه پیدا کردهاست، برخوردِ دیدگاههای مخالف و بحث دربارهی موضوعاتِ مختلف، کمرنگتر از سابق است. میتوان چنین احتمال داد که کاهش استقبال از بالاترین، همبنیان است با کاهش تلاش برای برخورداری از آزادی بیان.
اگر غیبت بالاترین و تغییرِ ساختارِ دیگ را به این حساب بگذاریم که فرمِ رسانه میتواند معنا باشد، باید دید فرمِ اَپهای ارتباطیِ اسمارتفونها تا کجا به یکسویهشدنِ منابعِ خبریِ دنیای وب ادامه خواهد داد.
تکشو: راههایی برای رهایی از دست مزاحمان فیسبوکی!
برخی از دوستان فیسبوکی با ارسال هزار باره دعوت به انجام یک بازی بیربط یا بازنشر تکراری یک عکس و یا ویدیوی ناخوشایند یا مضحک هم وقت شما را تلف میکنند و هم آزارتان میدهند، چکار باید کرد؟
* همه دوستان فیسبوکی را از نزدیک نمیشناسیم و همه را هم با طیب خاطر و آگاهانه انتخاب نکردهایم. گاهی اشتباه در شناخت طرف مقابل و گاهی رودربایستی موجب قبول دوستی کسانی شده است که اکنون یا با تگ کردن مداوم ما در نوشتههای بیربط خودشان، یا دعوت هزار باره به بازی و یا بازنشر عکسها و ویدیوهای ناخوشایند ما را آزار میدهند.
با این دوستان چکار باید کرد؟ فیسبوک بسته به نوع رابطه ما با دوست مزاحم و ملاحظاتی که داریم چند راه پیش پای ما میگذارد. در این یاداشت به این چند روش اشاره میکنیم باشد که از شر دوستان مزاحم رهایی یابید!
لغو دوستی Unfriend
لغو دوستی راحتترین و دم دستیترین کاری است که میتوانید در حق دوست ناخواسته مزاحم انجام دهید. با لغو دوستی، دوست دیروز به یکی از صدها میلیون کاربر غریبهای بدل میشود که هر روز از فیسبوک استفاده میکنند و هیچ نسبتی هم با شما ندارند! با این کار اگرچه هنوز کامنتهای او را روی پست دوستانتان در خبر خوان خود میبینید اما نه دیگر پستهایش در صفحه شما بالا میآید و نه دعوتها و تگهایش آزارتان میدهد. او نیز فقط پستهای عمومی شما را میبیند و اگر تنظیمات خود را بسته باشید حتی قادر به لایک کردن و کامنت گذاشتن برای شما هم نیست.
لغو دنبال کردن Unfollow
گاهی رودربایستی و یا برخی ملاحظات کاری و یا خانوادگی دست و بال شما را برای اقدام انقلابی لغو دوستی در فیسبوک میبندد. در چنین مواقعی میتوانید کاری کنید که دستکم از دیدن ستاتوسهای این دوست ناخواسته روی خبرخوان (تایملاین) خود جلوگیری کنید، بیآنکه دوست مزاحم متوجه این موضوع شود. اگر دوستان زیادی داشت باشید لغو دنبال کردن کسانی که نمیخواهید ستاتوسهایشان را ببینید از این لحاظ خوب است که تایملاین شما برای دیدن پست دوستان محبوبتان سبک میشود.
دریافت نوتیفیکیشن را متوقف کنید Turn Off Notifications
با این قابلیت میتوانید دریافت نوتیفیکیشن مربوط به یک پست خاص یا یکی از دوستانتان را متوقف کنید. گاهی شما دریافت نوتیفیکیشن برای ستاتوسهای تازه یک فرد را فعال کردهاید و اکنون با هر ستاتوسی که این دوست بازنشر میکند، شما یک نوتیفیکشن میگیرید. اگر این دوست زود به زود فیسبوکش را آبدیت کند، این دردسر ساز است و موجب میشود شما نوتیفیکیشنهای ضروریتر مربوط به نوشتههای خود را از دست بدهید. با توقف دریافت نوتیفیکشن از فرد مورد نظر، مشکل حل میشود.
اما گاهی علاوه بر این، زیر یک ستاتوس کامنتی میگذارید و سپس با نوشتن هر کامنتی توسط دیگران نوتیفیکشن دریافت میکنید و رسما کلافه میشوید، بهترین کار آن است که فلش کوچک بالای سمت راست پست مزبور را کلیک کنید و آنجا در میان گزینهها دریافت نوتیفیکیشن را متوقف کنید تا مشکل حل شود.
محدود کردن دسترسی Restricted
این ویژگی که کمتر نزد کاربران فیسبوک شناخته شده است در هنگام پذیرش درخواست دوستانی که از سر رودربایستی دوستیشان را پذیرفتهایم، بسیار کاربرد دارد. با تیک زدن گزینه Restricted در لیست گزینههای نوع دوستی، بدون آنکه دوست جدید شما بداند او را در گروهی قرار میدهید که تنها پستهای پابلیک شما را میبیند. آنها تنها زمانی متوجه این محدودیت خواهند شد که یا به ندیدن پستهای غیر پابلیک شما حساسا شده و یا از طریق کسی دیگر، از یک پست شما که خاص دوستان است مطلع شوند در حالی که خودشان قادررد به دیدن آن نیستند.
مسدود کردن Block
بلاک کردن گزینه آخر و نهایی حل مشکل دوستان و غیر دوستان فیسبوکی است. با بلاک کردن دیگر شما و طرف مقابل در دنیای فیسبوک برای همدیگر وجود ندارید. بلاک کردن کسانی که وجودشان آزاردهنده است، یعنی با کامنت و پیام خصوصی نامناسب، تهدیدآمیز و یا وقیحانه شما را عامدانه و مکرر آزار میدهند یک انتخاب خوب است.
پنهان کردن محتوا Hide All From
این کار معادل بلاک کردن است اما نه در مورد افراد که در مورد صفحات فیسبوکی pages کاربرد دارد. گاهی شما صفحهای را لایک کردهاید یا دوستان شما لایک کردهاند و مرتبا محتوای منتشر شده توسط آن صفحه به طریقه مستقیم و یا از راه دوستان شما به صورت غیرمستقیم روی تایم لاین شما میآید. محتوایی که برای شما به دلیل مختلف میتواند آزاردهنده و یا ناخوشایند باشد. با این گزینه دیگر ستاتوسهای یا پستهایی که محتوای این صفحه را لایک بازنشر میکنند دیگر روی تایم لاین شما نمیآید. همچون مورد قطع دریافت نوتیفیکیشن، در این مورد نیز، باید علامت فلش سمت راست بالای پست مورد نظر را کلیک کنید و گزینه hide all from را بزنید تا از شر دیدن محتوای صفحه مزاحم خلاص شوید.
اعتراف مدیرعامل توئیتر: «از پس اوباش برنمیآییم»
دیک کاستولو مدیرعامل توئیتر در یادداشتی داخلی که به تازگی نشت کرده اعتراف میکند که شرکت در زمینۀ برخورد زورگوها و اوباش و هتاکیها و فحاشیهای بی حد و حصری که این شبکه اجتماعی را پر کردهاند بر نمیآید.
کاستولو در این یادداشت تعارف ندارد و میگوید: «سالهاست در این زمینه ضعف داریم. همه میدانند و هر روز صحبتش هست. اگر نتوانیم مشکل را حل کنیم کاربران اصلیمان را یکی بعد از دیگری از دست میدهیم…» او از این مساله اظهار خجالت کرده و گفته مسوولیت عدم جدیت در حل آن را به عهده میگیرد.
گویا بالاخره توئیتر تصمیم گرفته حساب اوباش را برسد و آنها را حذف کند و گفته شروع میکنیم: «چپ و راست پرتشان کنیم بیرون».
اخبار مربوط به فحاشیها و آزار اینترنتی به خصوص در توئیتر کم نیست. همین تابستان پیش دختر رابین ویلیامز هنرپیشۀ هالیوود بعد از مرگ پدرش با چنان حملاتی روبرو شد که مجبور شد حسابش را تا مدتی ببندد.
توئیتر هنوز به طور رسمی در این مورد اظهار نظر نکرده است.
امریکا: ایران عامل حملات سایبری جدی است
رئیس اداره اطلاعات ملی امریکا به طور رسمی تائید کرد که ایران عامل حمله سایبری سال گذشته به کازینوهای شرکت سندز در لاسوگاس بوده است و ایران و کره شمالی را همچنان عامل حملات سایبری میان رده برای امریکا میداند.
سال گذشته و در پی اظهارات شلدون ادلسون، سهامدار عمده و رییس هیات مدیره شرکت لاسوگاس سندز که خواهان افکندن یک بمب اتمی در کویر ایران برای اخطار به مسئولان ایرانی شده بود، گروهی از هکرها که اکنون مشخص شده است مرتبط با حکومت ایران بودهاند، سرورها و شبکه کامپیوتری کازینوهای این شرکت را به زیر کشیدند و ضرری ۴٠ میلیون دلاری به این شرکت تحمیل کردند.
شرکت سندز بزرگترین شرکت فعال در صنعت قمار بازی دنیا است و مجموعه کامپیوتری که در اثر عملیات هکری به کلی در هم ریخت و فعالیتهای این شرکت را متوقف ساخت، در کار گردش بیش از ١۴ میلیارد دلار پول بود! اکنون جیمز کلاپر رئیس اداره اطلاعات ملی امریکا که نهاد فدرال هماهنگ کننده ١۶ سازمان اطلاعاتی امریکا است میگوید ایران عامل این حمله سایبری موفق بوده است.
کلاپر که در نشست کمیته نیروهای مسلح سنا حاضر شده بود به صحبت درباره چالشهای سایبری امریکا پرداخت و با ارائه شواهد و مثالهایی از این چالشها، برآورد سازمان متبوع خود از این تهدیدات را ارائه داد. به گفته کلاپر جنگ سایبری آخر الزمانی در کار نخواهد بود و هیچ دولت یا سازمانی چنین توانایی ندارد.
اما کلاپر تاکید کرد اگرچه بزرگترین تهدید سایبری علیه امریکا را باید در توان سایبری روسیه جستجو کرد اما دو حمله سایبری ایران به شرکت کازینوهای سندز در لاسوگاس و سپس حمله کره شمالی به سونی پیکچرز نخستین حملات سایبری دولتی به امریکا بودهاند.
منبع: بلومبرگ
اطلاعات ۵۰ هزار راننده در آمریکا هک شد
شرکت Uber روز گذشته اعلام کرد پایگاه داده این شرکت که حاوی اسامی و اطلاعات گواهینامه های رانندگی ۵۰ هزار راننده تاکسی بوده در ماه می هک شده است.
ه نقل از واشنگتن پست، این شرکت نرم افزاری به همین نام را برای کاربران تلفن های همراه عرضه کرده که یافتن و کرایه تاکسی در شهرهای بزرگ را تسهیل می کند.
Uber می گوید رانندگانی را که دچار این مشکل شده اند از موضوع مطلع کرده ولی هنوز گزارش یا اطلاعاتی در مورد سواستفاده از داده های مذکور منتشر نشده است. این شرکت به رانندگانی که دچار مشکل شده اند عضویت یک ساله در سرویس مقابله با سرقت هویت موسوم به ProtectMyID را اعطا خواهد کرد.
ظاهرا این مشکل تنها مربوط به رانندگانی است که در شهرهای مختلف آمریکا رانندگی می کنند و تعداد محدودی از آنها را شامل می شود. مشکل مذکور همچنین تنها شامل درصد اندکی از رانندگان سابق استفاده کننده از Uber هم می شود.
این شرکت چهار ماه بعد در سپتامبر از وقوع مشکل مذکور مطلع شده و پس از آن پروتکل های دسترسی به پایگاه های داده خود را تغییر داده تا مانع از وقوع حوادث مشابه شود.