تحلیل فیلم Replicas + تحلیل تصویری
نام فیلم: جایگزینها (Replicas)
کارگردان: Jeffrey Nachmanoff
موضوع اصلی: انتقال دادههای مغز
زیر موضوع: هوش مصنوعی، ترکیب تکنولوژی و بدن انسان
سال انتشار: ۲۰۱۸
کشور: انگلیس
خلاصه
کپی کردن مغز انسانها و تبدیل دادههای عصبی به دادههای دنیای صفر و یکِ دیجیتال، یکی از آرزوها و اهداف بلند انسان امروزی است. موضوعی که درونمایه اصلی فیلم جایگزینها را نیز تشکیل داده است. کیانو ریوز در این فیلم نقش دانشمندی را بازی میکند که برای شرکتی فعال در پروژههای مهندسی پزشکی مشغول به کار است. یکی از مهمترین پروژههای این شرکت، انتقال دادههای مغز انسان به ماشین میباشد، آنها برای این اتفاق، جسدهای افراد تازه فوت شده را که احتمالاً خود رضایت به انجام چنین کاری داشتهاند، به محل آزمایش منتقل کرده و با استفاده از فناوریهای نوین، سعی بر انتقال تمامی مغز آنها به یک ماشین را دارند. پروژهای که در ابتدا با شکست مواجه شده اما وقتی که دانشمند اصلی فیلم یعنی کیانو ریوز در یک تصادف ناگهانی با مرگ همسر و سه فرزندش مواجه میشود، تمام توان خود را برای بازگرداندن مغز آنها در بدنی دیگر به کار میگیرد. او با کمک دوستش، بدنهایی واقعی همانند بدنهای خانواده خود را در طول ۱۷ روز و با استفاده از علوم ژنتیک تولید کرده و سپس از طریق کپی نمودن اطلاعات مغزی، موفق میشود ۳ عضو از خانوادهاش را در بدنهایی جدید بازیابی کند. نبود عضو دیگر خانواده، یعنی دختر کوچکش و همچنین حادثه رانندگی، دانشمند فیلم را بر آن میدارد تا با دستکاری در اطلاعات مغزی اعضای خانواده، خاطرات کودکِ دیگر و همچنین تصادف منجر به مرگشان را از حافظه آنها پاک کند. اقدامی که یک خلل کوچک در خاطرات اعضای خانواده ایجاد کرده و باعث میشود آنها احساسی عجیب نسبت به نبود آن بخش از خاطرات خود داشته باشند. اتفاقی که بدبینی همسر دانشمند را بههمراه داشته و مشکلاتی را برای آنها ایجاد میکند. در ادامه فیلم کیانو ریوز به اهداف پشت پرده شرکتی که در آن کار میکرد پی میبرد، اهدافی که برای سوءاستفادههای نظامی از مغزهای کپی شده میباشد، بنابراین این دانشمند با کپی کردن مغز خود در یک ربات، سعی میکند جلوی این شرکت را گرفته و جان خود و خانوادهاش را نجات دهد.

تحلیل فنی
رویکرد این فیلم به کپی کردن مغز انسانها، رویکردی دوگانه است، یعنی هم معتقد به استفادههای انسانی از این تکنولوژی است و هم معتقد به سوءاستفادههای نظامی. برای استفادههای انسانی همین بس که پس از مرگ عزیزان، میتوان با برداشتن اطلاعات مغزیشان، آنها را با تمام خاطرات و احساسات در بدنی دیگر که میتواند همانند همان بدن باشد کپی نمود (البته که این فیلم معتقد به روح نبوده و تمام انسان را همان مغز تصور کرده است). در همینجا، فیلم به اولین خطر در استفاده از این تکنولوژی اشاره میکند، آنهم دستکاری در خاطرات است. هنگامیکه اطلاعات مغزی را بتوان به شکل صفر و یک ذخیره نمود، قطعاً امکان حذف و یا حتی اضافه نمودن خاطرات جعلی به وجود خواهد آمد. اتفاقی که فیلم معتقد است تمام روابط علّی – معلولی مغز را به هم میریزد. زیرا اگر مغز شما بهطور مثال هیچچیز از روز قبل را به خاطر نیاورد قطعاً به همهچیز مشکوک خواهد شد، و یا خاطرات ناخودآگاه انسان آنقدر عجیب و عمیق هستند که نمیتوان بهراحتی چیزی را از آن حذف نمود، زیرا عوالمی مانند خواب و یا حتی دیدن یک شئ آشنا، میتواند آن خاطرات را برای مغز بازسازی کند. البته نویسنده فیلم معتقد است گول زدن مغز توسط برخی دادههای اشتباه و همچنین ترکیب آن با فعل و انفعالات عصبها، امری شدنی است. اتفاقی که در فیلم برای انتقال مغز به یک بدن رباتی صورت میگیرد بهطوریکه با گول زدن مغز، بدن جدید را همانند همان بدن قبلی (دارای قلب، ریه، خون و… در صورتی که اینچنین نیست) برایش معرفی میکنند. این اتفاق یکی از بزرگترین هشدارهای فیلم را بههمراه دارد، یعنی استفاده از یک مغز نخبه در تجهیزات نظامی! فرض کنید مغز یک خلبان حرفهای و باتجربه جنگندههای نظامی را در داخل تراشه یک پهپاد کپی کنند، در این صورت پیشبینی قدرت این پهپاد، سوءاستفادهها و همچنین فجایع ناشی از آن، کار سختی نخواهد بود. اما نکته جالب فیلم سکانس آخر آن است؛ جایی که در آن نسخه رباتیک دانشمند فیلم یعنی کیانو ریوز، در حال ادامه دادن به فعالیتهای این دانشمند و کسب درآمد است، البته در یکی از کشورهای حاشیه خلیجفارس یعنی امارات! اتفاقی که با تقلای امروزه این کشور و همچنین عربستان در خرید تکنولوژیهای روز دنیا توسط پولهای هنگفت نفتیشان، کاملاً همخوانی دارد!