پیامدهای بزرگنمایی اخبار منفی در رسانههای جمعی

انعکاس اخبار منفی
هر روز اخبار با خبرهای منفی و داستانهای مربوط به جنگ، تروریسم، جرم و جنایت، آلودگی، نابرابری، ظلم و ستم و سوءمصرف مواد مخدر پر میشود. و این فقط محدود به تیتر اخبار نمیشود؛ بلکه اخبار منفی مقالات بلند و حاشیهنویسی روزنامهها را نیز در برمیگیرد. جلد مجلات در مورد آنارشیها، آلودگیها، بیماریهای همهگیر، سقوط و بسیاری از بحرانهای دیگر(مزارع، بهداشت عمومی، بازنشستگی، رفاه، انرژی، کسری بودجه) به ما هشدار میدهند و نویسندگان این بحرانها را تا حد یک “بحران جدی” بزرگ میکنند.
اما چه جهان در حال بدتر شدن باشد یا نباشد، طبیعت اخبار این است که طوری بهنظر بیایند که ما فکر کنیم اوضاع جهان در حال بدتر شدن است.
اخبار در مورد چیزهایی است که رخ میدهند، نه چیزهایی که اتفاق نمیافتند. ما هیچوقت یک روزنامهنگار و خبرنگار را نمیبینیم که رو به دوربین بگوید:”من بهطور زنده از کشوری گزارش میکنم که در آن جنگ در جریان نیست”،”یا شهری گزارش میکنم که بمباران نشده”،”یا مدرسهای که به آن تیراندازی نشده”. تا زمانی که اتفاقات بد از چهره زمین پاک نشوند، همیشه حوادث کافی برای پر کردن اخبار وجود خواهد داشت. بهویژه زمانی که میلیاردها گوشی هوشمند اکثر جمعیت جهان را به خبرنگاران جنایی و جنگی تبدیل کرده است.
چیزهای بد و منفی میتوانند بهسرعت اتفاق بیافتند، اما چیزهای خوب یکروزه ساخته نمیشوند، و در صورت انعکاس آنها در اخبار، نمیتوانند با چرخه خبری هماهنگ شوند. این مسئله باعث میشود اخبار خوب و مثبت از دید اذهان عمومی مردم پنهان بماند. جان گالتونگ پژوهشگر صلح در مورد اخبار مثبت به این نکته اشاره میکند که اگر فرضاً یک روزنامه هر ۵۰ سال یکبار منتشر شود، نیمی از شایعات مربوط به شهرت و رسواییهای سیاسی را گزارش نخواهد کرد. این روزنامه به تغییرات جهانی مهم مانند افزایش امید به زندگی و بهطورکلی اخبار مثبت خواهد پرداخت.

خطای ذهنی: جهتگیری شناختی
بهاحتمالزیاد ماهیت اخبار موجب تحریف دیدگاه عمومی مردم نسبت به جهان میشود. این مسئله به دلیل یک خطای ذهنی که روانشناسان آموس تروسکی و دانیل کانمن آن را “جهتگیری شناختی(Availability Heuristic)” نامیدند، رخ میدهد. در جهتگیری شناختی، مردم احتمال رخداد یک اتفاق یا تعداد دفعات آن را با راحتترین موردی که به ذهنشان میرسد، تخمین میزنند. به همین دلیل احتمال وقوع اخبار منفی در ذهن مردم بسیار بالاست. در بسیاری از مراحل زندگی، این یک قاعده قابلاستفاده است. اما وقتی یک اتفاق، به دلایلی غیر از تکرار مکرر آن، در اولویت موتور جستجوی ذهن، قرار میگیرد(چون آن اتفاق جدید، واضح، خونین، متمایز، و یا ناراحتکننده است) انسانها احتمال وجود آن را در دنیا دست بالا میگیرند.
سقوط هواپیما همیشه خبرساز میشود، اما تصادفات رانندگی، که در آن افراد بسیار بیشتری کشته میشوند، تقریباً هیچوقت سر تیتر اخبار قرار نمیگیرد. تعجبی ندارد که بسیاری از مردم از پرواز میترسند، اما تقریباً هیچکس ترسی از رانندگی ندارد. مردم آمریکا گردباد را(که در سال ۵۰ نفر را میکشد) در رتبه بالاتری از آسم(که در سال ۴۰۰۰ هزار آمریکایی را میکشد) بهعنوان علت مرگ، قرار میدهند. احتمالاً به این خاطر که گردبادها و مرگ ناشی از آنها در تلویزیون بیشتر از مرگ ناشی از آسم به تصویر درمیآیند.

منفیتر شدن اخبار در طول زمان
با کنار گذاشتن موج و امواجی که منعکسکننده بحرانهای روز هستند، میبینیم که این تصور که اخبار در طول زمان منفیتر شدهاند، درست است. مطالب نیویورکتایمز از اوایل دهه ۱۹۶۰ تا اوایل دههی ۱۹۷۰ بهطور پیوسته منفیتر(تیرهتر) شد، کمی(و فقط کمی) در دههی ۱۹۸۰ و دههی ۱۹۹۰ مثبت شد، و در ابتدای قرن جدید بهتدریج در فضای منفی خود ساختهی خود، غرق شده است. رسانههای خبری در سایر نقاط جهان نیز از اواخر دهه ۱۹۷۰ تا امروز مانند نیویورکتایمز بهمرور تیره و تیرهتر(منفی و منفیتر) شدهاند.
عواقب اخبار منفی، خود منفی هستند و بهصورت کلی منفی نگری را گسترش میدهند. فارغ از گزارشِ بهترِ خبر، بیننده میتواند گمراه شود. حتی اگر میزان جرم و جنایت در حال کاهش باشد مردم بیشتر نگران آن میشوند و گاهی آنها با واقعیت همراه میشوند. یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۶ نشان میدهد اکثریت آمریکاییها از نزدیک اخبار داعش را دنبال میکنند، و ۷۷ درصد با این مسئله موافق هستند که:”داعشیها که در عراق و سوریه فعالیت میکنند تهدیدی جدی برای وجود یا بقای ایالت متحده هستند. باوری که توهمی بیش نیست.

منفینگری اولین محصول اخبار
جای تعجب نیست که مخاطبین اخبار منفی، از شنیدن این اخبار افسرده میشوند. یک بررسی که اخیراً صورت گرفته نشان میدهد اخبار منفی موجب: درک نادرست از ریسک، اضطراب، پایین آمدن سطح روحی، احساس درماندگی، تحقیر و خصومت نسبت به دیگران، کاهش حساسیت، و در برخی موارد اجتناب کامل از اخبار، در افراد میشود. و مخاطبین اخبار منفی تبدیل به کسانی میشوند که میگویند: “چرا باید رأی دهم، این کار کمکی نخواهد کرد”، یا “من میتوانم به خیریه کمک کنم اما کودکان فقیر باز هم هفته دیگر گرسنه خواهند بود.”
منفی نگری بیوقفه میتواند عواقب ناخواسته دیگری هم داشته باشد. اخیراً جمعی از روزنامهنگاران شروع به اشاره به این عواقب کردهاند. در پی انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا، نویسندگان نیویورکتایمز دیوید بورتنشتاین و تینا روزنبرگ نقش رسانهها را در این زمینه و تأثیر عجیب و نتیجه تکاندهنده آن را منتشر کردند.
ترامپ از یک باور میان روزنامهنگاران آمریکایی نفع برد، اینکه “اخبار مهم” میتواند تحت عنوان “چه چیزی مشکل دارد” تعریف شود. برای دههها، تمرکز مداوم روزنامهنگاری بر روی مشکلات و آسیبهای غیرقابل درمان، زمین را برای ریشه کردن بذر نارضایتی و ناامیدی که ترامپ کاشت، آماده میکرد. یک نتیجه آن، این است که امروزه برای بسیاری از آمریکاییها تصور و اعتقاد به وعده تغییر تدریجی سیستم، که میتواند سبب اشتیاق بیشتر برای تغییر انقلابی شود، مشکل است.

رسانهها عاشق اخبار منفی هستند
این ساده است که ببینیم چگونه “جهتگیری شناختی”، با این سیاست خبری که “اخبار، نمایش خشونت و خونریزی را دوست دارند”، گرهخورده است، و میتواند احساس غمانگیزی در مورد اوضاع جهان در مخاطب خود ایجاد کنند و موجب منفینگری بیشتر مردم نسبت به جهان شود. چگونگی انتخاب و نمایش اخبار توسط محققان رسانهای و ویراستیاران که مسئول انتخاب اخبار هستند، این مسئله را تأیید میکند که دروازهبانان خبر، اخبار منفی را به اخبار مثبت ترجیح میدهند.
این مسئله یک فرمول ساده را برای نوشتن یک سرمقاله جنجالی(و البته بدبینانه) فراهم میکند: یک لیست از بدترین چیزهایی که در هرجایی از کره زمین در این هفته اتفاق میافتد، تهیه کنید و شما یک خبر پر سروصدا خواهید داشت(که البته غیرمنطقی است).شما خطری را نشان خواهید داد که تمدن بشری هرگز با موردی به این بزرگی مواجه نبوده است.
منبع: Guardian