جهتدهی افکار عمومی در رسانههای جمعی
برای درک بهتر این مقاله و موضوع جهتدهی افکار عمومی توصیه میشود ابتدا مقاله «چگونه سوگیری رسانه ها را تشخیص دهیم» را مطالعه فرمایید.
مردم گمان میکنند کسانی که با آنها موافقاند بیطرفاند و کسانی که با آنها مخالفاند سوگیری دارند؛ این کاملاً طبیعی و در عین حین حال غیر سنجشگرانه است. به این ترتیب، اگر مفسران خبرها دیدگاههای غالب را بهگونهای بپیچانند که با نگرش لیبرال موافق باشد، فقط گروهی از مخاطبان که لیبرالاند آنها را «بیطرف» میدانند. و اگر مفسر دیدگاههای غالب را بهگونهای بپیچاند که با دیدگاه محافظهکارانه موافق باشند، فقط گروهی از مخاطبان که محافظهکارند او را بیطرف میدانند. بنابراین، رسانهها خبرها را بر طبق دیدگاههای مخاطبانشان جهتدهی میکنند.
تبلیغات و نگارش گزارش خبری
فرهنگ جهان جدید وبستر(۱) واژه «تبلیغات(۲)» را اینطور تعریف میکند: «هرگونه انتشار یا ترویج گسترده و برنامهریزی شدۀ اندیشه، نظریه، عمل، و … برای تحقق مقصود خود یا مقابله با مقصود مخالف.» اگر این تعریف را مفروض بگیریم، هیچ تمایز قاطع و روشنی میان انجام تبلیغات، از یک سو، و نگارش گزارش خبری با در نظر داشتن مخاطبانی در یک فرهنگ خاص، از سوی دیگر، وجود ندارد(که میتوان آن را جهتدهی افکار عمومی تعبیر کرد). هر دوی اینها عمداً سعی میکنند نظرگاهها با منظرهای مخالف را کماهمیت جلوه دهند یا آنها را کمارزش کنند و دید مخاطب را به سوی دیدگاه خود جهتدهی کنند. شباهت منطقی میان آنها چشمگیر است. حتی تاریخنگاری میتواند خصلت تبلیغات پیدا کند؛ هنگامی که تاریخنگار، با سرپوش گذاشتن بر اطلاعاتی که تصورهای اولیه و ایدئولوژی مطلوبش را پشتیبانی نمیکنند، سعی میکند گروههای خاصی از افراد را «ستایش کند» یا «بزرگ بدارد» که این در واقع همان جهتدهی افکار عمومی وجهتدهی اخبار است.

از آنجا که واژه «تبلیغات، معناهای ضمنی منفی دارد(حاکی از فریب یا تحریف است) تعداد بسیار اندکی از نویسندگان خبرها تأیید میکنند که گزارشهایشان «تبلیغات» است یا میپذیرند که دچار جهتدهی اخبار یا جهتدهی افکار عمومی هستند. با این حال، این واقعیت بر جای خود باقی است که اگر بیشتر خبرهایمان را از یک منبع فرهنگی یا ملی واحد دریافت کنیم تأثیرش بر ذهن ما احتمالاً چیزی جز فریب یا تحریف نخواهد بود. به همین سبب، بیشتر مردم در یک جهاننگری به دام افتادهاند(زیرا رژیم ثابتی از گزارشها و روایتها را دریافت کردهاند؛ گزارشها و روایتهایی که از یک منظر خاص بیان شدهاند و گزینههای بدیل آنها به طور جدی مورد بررسی قرار نگرفتهاند).
البته این بدان معنا نیست که جهاننگریها کاملاً یکدستاند و هیچ گوناگونیای در آنها وجود ندارد. همه کسانی که به یک دیدگاه معتقدند درباره همه موضوعها اتفاقنظر ندارند. چنین نیست که هر آلمانی با هر آلمانی دیگر اتفاقنظر داشته باشد؛ با این حال، میان کسانی که جهان را از منظر آلمانی میبینند و کسانی که جهان را مثلاً، از منظر ژاپنی با مکزیکی میبینند تفاوت مهم و معناداری وجود دارد. گذشته از این، با آنکه تقریباً هیچ نظرگاهی تهی از بینش نیست، نمیتوان نتیجه گرفت که همه نظرگاهها به یک اندازه حاوی بیشاند.
معمولاً افراد هنگامی که درباره پوشش خبری در ملتها یا فرهنگهای دیگر میاندیشند درستی این گرایشها و جهتدهی اخبار را بسیار آسانتر تشخیص میدهند؛ خصوصاً هنگامی که این ملتها و فرهنگها تفاوت زیادی با ملت و فرهنگ خودشان دارند. غربیها سوگیری، تبلیغات، جهتدهی اخبار و جهتدهی افکار عمومی در رسانههای عربی را بهآسانی تشخیص میدهند، اما سوگیری و تبلیغات بسیار اندکی در رسانههای خود میبینند؛ و برعکس.
وقتی که جورج بوش، رئیسجمهور آمریکا، در سخنرانیاش ایران و عراق و کره شمالی را «محور شرارت» معرفی کرد، اکثریت آمریکاییها از سخنرانیاش استقبال کردند و آن را پیگیری وعده رئیسجمهورشان، یعنی «پاک کردن جهان از شر»، تلقی کردند و موجی از غیرت ملی کشور را در نوردید. رسانههای خبری امریکا نوعی احساس برافروختگی همگانی به وجود آوردند. حکومت امریکا، از دید اکثریت غالب مردم این کشور، نماینده آرمانهای والاست؛ آرمانهایی همچون آزادی، عدالت، دموکراسی، تجارت آزاد، و حقوق بشر. اینکه رئیسجمهور مملکت، با استفاده از قدرت نظامی، از کشور در برابر دشمنان دفاع کند تصویری است که الهامبخش عاطفههای وطنپرستانه است.

اما غیر آمریکاییها جور دیگری با این سخنرانی برخورد کردند. رسانههای خبری ایران و عراق و کره شمالی آن را به شدت محکوم کردند؛ این سخنرانی حتی از دید «متحدان» آمریکا نیز تکبرآمیز و ناشی از ناآگاهی از پیچیدگیهای واقعیت بود. تصویری که رسانههای فرانسوی و آلمانی از این سخنرانی برای مخاطبانشان ترسیم کردند با تصویر رسانههای آمریکایی فرق داشت. در اینجا نمونههایی از این تصویرها را میآوریم:
- «در فرانسه، روزنامه لوموند، که یک روزنامه عصرگاهی است، در صفحه اولش کاریکاتوری از جورج بوش در لباس جنگی چاپ کرد با این تیتر:”آقای بوش آخرین دشمنانش را نشانه میرود”.»
- · «سردبیر یک برنامۀ تلویزیونی در ال.سی.آی، ایستگاه خبری ۲۴ ساعتۀ فرانسه، گفت این سخنرانیِ “یک کلانتر بود که به خودش حق میدهد کرۀ زمین را اداره کند و به صلاحدید خود دیگران را مجازات کند.”»
- · «در آلمان، نویسندۀ یکی از سرمقالههای روزنامه زوددویچه تسایتونگ با گرهارد شرودر، صدراعظم وقت المان، که همان شب راهی آمریکا بود اعلام همدردی کرد. او گفت: “بیچاره گرهارد شرودر. او نخستین اروپایی است که باید با چهرۀ گرفته به دربار سزار آمریکایی که تازه مسح شده برود، و این اصلاً کار آسانی نیست.”»
و حالا نمونههایی از نحوۀ پوشش خبری این سخنرانی در ایران و کرۀ شمالی:
- «بوش قصد دارد افکار عمومی را از مسئله خاورمیانه منحرف کند و فضای داخلی را برای ادامۀ حمایتش از رژیم صهیونیستی و جنایتهای آن در حق ملت فلسطین آماده کند.»(گزارش رادیو ایران)
- رسانۀ رسمی کرهشمالی بوش را به خاطر معرفی آن کشور بهعنوان یکی از خطرناکترین کشورها به باد استهزا گرفت. این رسانه گفت که هدف آمریکا از این تهدید وقیحانه توجیه حضور نظامیاش در کرهجنوبی است.
شکی نیست که، تقریباً در همه موردها، متقاعد کردن مخاطبان به اینکه پوشش خبری مطبوعات «خارجی» سوگیرانه، دچار جهتدهی اخبار و یا جهتدهی افکار عمومی است، آسانتر است از متقاعد کردن همان مردم به اینکه مطبوعات کشور خودشان سوگیری دارند. تودۀ مردم در هر فرهنگی تصور میکنند که خبرهایی که در مطبوعات گفته میشوند حقایق بدیهیاند؛ زیرا این خبرها همواره در چارچوب جهاننگریهای تودۀ مردمی که آن خبرها را «مصرف میکنند» عرضه میشوند.
وقتی در جهاننگریای که کاملاً بسته به فرهنگ ماست اسیر میشویم، در چارچوب شبکهای از انگاشتههایی که به سود ما هستند میاندیشیم؛ و گمان میکنیم فقط دیگران(مخالفان و دشمنان فرهنگ ما یا کشور ما) به تبلیغات متوسل میشوند، اما ما آدمهای شریف و منصفی هستیم که همیشه حق طرف مقابل را ادا میکنیم. دیگران تبلیغات میکنند و فریب میدهند. ما آزادانه حقیقت را میگوییم. این ذهنیت محصول توطئه یا دسیسه نیست. رسانههای ملی تلاش میکنند با بیان رویدادهای جهانی برای مخاطبان داخلیشان سود ببرند و این ذهنیت نتیجه طبیعی و پیشبینی پذیر همین تلاش است.
برگرفته از کتاب How to Detect Media Bias and Propaganda in National and World News
برای مطالعه بیشتر در زمینۀ سواد رسانهای و سوگیری در رسانهها میتوانید مقالات زیر را مطالعه کنید: