تحلیل فنی یا نقد فیلم؛ مسئله ما این است!
حتماً فیلم سینمایی ۲۰۰۱، یک ادیسه فضایی را دیدهاید. این شاهکار سینما در سال ۱۹۶۸ یعنی حدوداً نیمقرن پیش ساخته شد، یعنی زمانی که نه از سفر انسان به ماه خبری بود و نه از ابر رایانههایی با هوش مصنوعی. اگر آن زمان منتقدان سینما به جای نقد این فیلم (که البته برخیهایشان دلخوشی از این فیلم نداشتهاند و حتی در نیمههای آن با حالتی اعتراضآمیز سالن سینما را ترک کردهاند!) به پیشبینیهای دقیقش از آینده توجه میکردند، شاید شاهد تسریع و تسهیل در پیشرفتهای صنایع هوش مصنوعی در قرن ۲۱ میبودیم؛ زیرا تاریخ سینما نشان داده است که همیشه ذهن نویسندگان و کارگردانان چندین سال جلوتر از دانشمندان و پژوهشگران عمل کرده است. بنابراین نکتهای که در این میان باید به آن توجه کرد، اهمیت نقش تحلیل فیلمها آنهم متمرکز بر مسائل فنی است. امری که شاید تکنولوژیهای آینده را همین امروز به دنیای ما منتقل کند.

برخی از صاحب نظران، سینما را تفریح واقع گریزانهی تودهها میدانند اما قطعاً این تعریف با تأثیراتی که سینما بر دنیای واقعی گذاشته، کاملاً درست نخواهد بود. برای درک عمیقتر این تأثیرات به مثالهای زیر توجه کنید:
- از سال ۲۰۰۵ میلادی تا امروز بیش از ۳۶ عمل جراحی تغییر چهره انجامشده است که ایده آن به فیلم “تغییر چهره” سال ۱۹۹۷ بازمیگردد؛ در این فیلم یک مأمور اف. بی.ای (جان تراولتا) و یک تروریست (نیکلاس کیج) تغییر چهره میدهند.
- ۲- “یادآوری کامل” فیلمی بود که در زمینه استفاده از ماشین خودکار، از زمان خود جلو زد. امروزه شرکتهای گوگل، Uber و تسلا، همین کار را انجام میدهند با این تفاوت که در آن فیلم یک ربات به نام جانیِ تاکسی ران، رانندگی خودرو را به عهده داشت.
- ۳- “ادیسه فضایی: ۲۰۰۱” همانطور که در ابتدا اشاره شد، یک فیلم از استنلی کوبریک بود که تکنولوژی تماس ویدیویی و توریسم فضایی را به کار برد. در دنیای امروز، برای بسیاری تماس تصویری یک امر ضروری و عادی است.
- ۴- “شبکه” که محصول ۱۹۹۵ است، دربارهی ساندرا بولاک، یک تحلیلگر سیستم است که با از دست دادن هویت خود، دنیایش را وارونه میکند. درک این مفهوم در آن زمان واقعاً دشوار بود. سفارش آنلاین پیتزا هم یکی از چیزهای غیرقابلباور در آن زمان بود که در فیلم به نمایش درآمد.
- در فیلم “پسر کابلی” زمانی که درباره آینده صحبت میشود تأکید میگردد که ” بهزودی در خانه هر آمریکایی یک تلویزیون، تلفن و کامپیوتر خواهد بود؛ میتوانید در یک کانال موزه لوور را ببینید و در کانال دیگر کشتی را. میتوانید از خانه خرید کنید و یا با فردی که در ویتنام نشسته بازی کنید.” اما بقیه تصور میکردند پسر کابلی یک دیوانه است.
- فیلم “هواپیمای ۲” محصول سال ۱۹۸۲ اسکن بدن و مسائل امنیتی فرودگاهها را نشان داد. البته که هنوز تصاویر اسکن در سالهای اخیر به آن اندازه واضح و شفاف نشده است.
- شرکتهای نیسان و تویوتا مبلهای چرخ داری ساختهاند که با آنها میتوانید کل خانه را بگردید بدون اینکه از جای خود بلند شوید. این مبلها به مبلهای چرخدار که قبلتر در انیمیشن بامزه “Wall-E” به نمایش درآمده بودند شباهت دارند.
- تبلیغات بیلبوردی که عابران را شناسایی نموده و تبلیغات مخصوص آنها را نشان میدهد اولین بار در سال ۲۰۰۲ و در فیلم ” گزارش اقلیت” نشان داده شد، امروزه اما یکی از جدیدترین نوع تبلیغات که براساس دادهکاوی و تحلیل کلان دادهها میباشد، این نوع تبلیغ است.
- یکی از نکات مهم فیلم “بازگشت به آینده” عینکهایی است که بچهها از طریق آن تماس تلفنی برقرار کرده و تلویزیون تماشا میکنند. عینکهایی که در حال حاضر به گوگل گلس شهرت دارد.
- فیلم “ترمیناتور” ساخته سال ۱۹۸۴ ایده هواپیماهای بدون سرنشین یا همان پهپادهای امروزی را معرفی میکند. در آن زمان ایده هواپیماهای بدون سرنشین و تیرانداز کمی احمقانه بود!
- بیشتر صحنههای فیلم “گریملین ۲: دار و دسته جدید” در آسمانخراشها و برجهای بلندی رخ داد که پر از تکنولوژی بود و همانند تکنولوژی خانه هوشمند امروزی بود.

تمامی مثالهای بالا، نشان دهندهی تأثیراتی است که دنیای تخیلی سینما بر روی دنیای واقعی، مخصوصاً صنعت و تکنولوژی گذاشته است؛ با در نظر گرفتن این تأثیرات شگرف میتوان نتیجه گرفت که فیلمهای سینمایی علاوه بر نقدهای معمول که برایشان نگارش میشود، نیاز به توجهی عمیقتر از نوع تحلیلهای آینده پژوهی یا بهتر بگوییم تحلیل فیلم فناوری، در تمامی حوزهها را دارند. متأسفانه نقدهای مرسوم با نوعی بیتفاوتی نسبت به مسائل تکنولوژی روبرو بودهاند که فاقد نگاه مورد نظر ما در این مطلب است. حالا چرا نقدهای مرسوم این نوع نگاه را ندارند؟ در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
نقد آثار هنری تقریباً سابقهای به اندازهی خود آثار هنری دارد، تا آنجا که شناخت هنر و نقد هنر، تعریفی مشابه داشتهاند. البته پس از اختراع چاپ و گسترش رسانههای چاپی و پس از آن با آغاز عصر انقلاب صنعتی و پیدایش مدیومهایی مانند عکاسی، فیلم (و در کل دنیای صوت تصویر) تدریجاً این دو حوزه از هم جدا شدند. اما هنوز نقد به نوعی زیر مجموعه جریان هنری یک اثر است. چون در این مطلب، ما بر تحلیل فیلم فناوری تمرکز داریم، بنابراین به بررسی تاریخچه نقد فیلم و ضعفهای آن در توجه به پیشبینیهای عجیب فیلمها (آنهم در حوزه تکنولوژی) خواهیم پرداخت.
نقد فیلم در ابتدا بیشتر حالت گزارش داشت، یعنی خبرنگارانی که فیلمها را دیده بودند، یک شمای کلی از آن را در رسانهها برای سایر مردم تعریف میکردند؛ بنابراین نقدهای اولیه برای افرادی بود که فیلم را ندیده بودند. به مرور این حوزه عمیقتر شد و نقدها به انواع مختلفی با اهداف متفاوت تبدیل شدند. امروزه در سینما به طور کلی میتوان سه نوع نقد را نام برد:
- ریویو یا مرورنویسی: مرور نویسی به نقدی گفته میشود که پس اکران فیلم در جشنوارههای مختلف و قبل از اکران عمومی آن توسط برخی کارشناسان و یا حتی مردم عادی نوشته میشود. این نوع نقد بیشتر به بیان کلیت فیلم به منظور ترغیب مخاطبان برای دیدن و یا عدم تماشای آن است. امروزه نقدی که بیشتر از سایر نقدها در شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی در جریان است این نوع میباشد که اتفاقاً در کشور ما هم پس از رشد شبکههای اجتماعی تبدیل به جریان اصلی نقد شده است. بنابراین مرورنویسی تنها برای مرور یک فیلم و خوب یا بد بودن کلی آن است و توجه عمیقی به مفاهیم و یا سایر نکات آن ندارد. پر واضح است که این نوع نقد به شدت متأثر از سلایق گوناگون است و میتواند بسیار متناقض باشد.
- شیوهی دوم نقد، نقدی است که اغلب در ماهنامهها و یا مجلهها چاپ میشود. این نوع نقد پیش فرضش دیدن فیلم توسط مخاطب است، یعنی برای افرادی نوشته میشود که فیلمی را دیدهاند و حالا برای دریافت آگاهی بیشتر از آن، به خواندن نقدهای مرتبط روی آوردهاند. معمولاً تبیین دلایل خوب یا بد بودن فیلم و همچنین توضیح سایر نکات پنهان مانده از دید مخاطب مانند کنایههای فیلم، لایههای پنهان و… از اهداف این نوع نقد است.
- نوع سوم نقد، مبتنی بر نظریه است که عمدتاً در آکادمیها، جمعهای دانشگاهی و همچنین محافل تخصصی بیان میگردد. این نوع نقد، فیلم را در چارچوب گستردهی فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی و تاریخی جوامع بررسی میکند و به تأثیرات متقابل این حوزهها بر همدیگر میپردازد. به طور مثال دلایل ساخت یک فیلم در شرایط فعلی جامعه و تأثیری که بر روی آن میگذارد میتواند از موارد مورد بحث در این نوع نقد باشد.
غیر از نقد فیلم، مطالبی تحت عنوان “تحلیل” نیز برای فیلمها نوشته میشود، این تحلیلها هم بیشتر برای افرادی است که فیلم را دیدهاند و در نتیجه برای افزایش آگاهی و سواد نسبت به مسائل هنری و یا جنبههای دیگر فیلم نگارش میشوند. تمامی این نوع نگاهها چه در حوزه نقد و چه در حوزهی تحلیل، معطوف به جنبههای هنری و یا جنبههای علوم انسانی فیلمهاست؛ امری که باعث عدم توجه به یک حلقهی مفقوده و بسیار حیاتی شده است، آنهم چیزی نیست جز مفاهیم تکنولوژیکِ اشاره شده در فیلمها.

مفاهیم تکنولوژیک از نظر نگارنده، تمامی موضوعات و موارد مطرح شده در فیلم از نگاه دنیای فناوری و رسانه است. پیشبینی تکنولوژیهای آینده، تأثیرات متقابل این تکنولوژیها بر جامعه، راهکارهای مقابله با بحرانهایی که زائدهی تکنولوژی است و… همگی از مواردی است که در فیلمهای مختلف به نمایش درمیآیند اما توجهِ درخوری به آنها نمیشود. فیلم همانند دنیایی است که میتواند تجارب ارزشمندی را در اختیارتان قرار دهد، با این تفاوت که این تجربهها هیچ ضرر و آسیبی به شما نمیرسانند و شما را همانند فردی که در دنیای واقعی این تجارب را از سر گذرانده، به پختگی میرسانند. بنابراین توجه به این نکات میتواند ما را برای مواجهه با وقایع محتمل آینده آماده سازد. از این رو توجه به حوزهای جدید با نام تحلیل فیلم فناوری برای ما اهمیت دوچندانی پیدا کرده است.
تحلیل فیلم فناوری همانطور که از نامش پیداست، تحلیلی است بر فیلمهایی با موضوعات فناوری. موضوعاتی که میتواند حوزههای سایبر و رسانه را نیز در برگیرد. این نوع نگاه بر خلاف سایر نقدها و تحلیلها، هم برای مخاطبانی است که فیلم را ندیدهاند و هم برای آنانی است که فیلم را دیدهاند؛ درواقع هر دو قشر، میتوانند از این نوع تحلیل به اندازه خود بهره ببرند. تحلیل فیلم فناوری، خالی از نقد فیلم نخواهد بود، البته نقدی که در راستای تحلیل فنی فیلم باشد. برای توضیح بیشتر تحلیل فیلم فناوری میبایست کمی به مسائل هنری فیلمها بپردازیم. یک فیلم خوب، درواقع یک دنیای درست را به نمایش میکشد، دنیایی که در آن تمامی اتفاقات دارای منطقی مبتنی بر همان دنیای فیلماند. هرچقدر که این منطقها به درستی در کنار هم قرار گیرند، نتیجه درست و قابل باوریتری را ارائه خواهند داد. برای درک بهتر بیاید به همان فیلم اشاره شده در ابتدای این مطلب بپردازیم. در ۲۰۰۱، ادیسه فضایی، ما مدت زیادی را در محیط داخل فضاپیما میگذرانیم. در این مدت، رابطه خدمهی این فضاپیما با هوش مصنوعیِ آن به طور دقیق به نمایش در میآید. کم کم ما شاهد شک کردن خدمه به هوش مصنوعی هستیم، پس از این اتفاق یکی از مفاهیم عمیق فیلم درباره روابط بین انسان و ماشین بیان میگردد؛ اعتماد انسان به ماشین یا بالعکس. فیلم نمایش میدهد که این عدم اعتماد میتواند باعث افزایش قدرت ماشین و هوش مصنوعی گردد؛ آنجا که هوش مصنوعیِ سفینه با استفاده از لبخوانی میتواند از صحبتهای بین خدمه مطلع شده و دست به تمرد و اقدام برعلیه آنان بزند. در نظر داشته باشید که این مفهوم در زمان فعلی نیز بسیار عمیق و هیجان انگیز است چه رسد به سال ۱۹۶۸ که از ابر رایانههای پرقدرت امروزی خبری نبوده و نویسنده و کارگردانِ این فیلم تنها با تخیل خود به آن رسیده بودند. این نمایش دقیق، انسان را در تجربهای شگرف و قابل باور قرار میدهد، یعنی پس از دیدن فیلم (البته در زمان خود)، نگاهتان نسبت به هوش مصنوعی و آینده آن دقیقتر خواهد شد که البته این متأثر از نمایش دقیق دنیای فیلم و روابط علل و معلولی آن است. بنابراین هرچقدر یک فیلم در کلیات هنری قویتر باشد، امکان تحلیل فنی عمیقتری را به مخاطب میدهد؛ پس میتوان نتیجه گرفت که اگر نقدهای نوشته شده درباره یک فیلم، بهتر باشند (یعنی فیلم از نظر منتقدین فیلم قوی ای تلقی) آن فیلم برای نگارش تحلیل فنی، فیلم مناسبتری خواهد بود.

تحلیل فیلم فناوری علاوه بر مخاطبان عادی، برای افراد نخبه نیز قابل اهمیت است. موشکافی دقیق از خلاقیتهای ارائه شده در فیلمها، پیشبینیهای آینده محور، نمایش روابط انسان با ماشین و یا ماشین با انسان و… تکتکشان برای یک دانشمند و یا مخترع میتواند راهگشا باشد. چه بسا اختراعاتی که با الهام از همین فیلمها شکل بگیرند و آینده را همین امروز مهمان خانههای ما کنند؛ آیندهای که تماماً در یک فیلم تجربه شده است؛ بنابراین اکثر نقاط ضعف و قوت و همچنین خطرات آن پیشبینی شده و میتواند امروزه بدون وجود آنها و فقط با داشتن وجوه مثبتش، به دنیای ما راه پیدا کند. علاوه بر نخبگان، مسئولان تصمیم گیرنده نیز میتوانند یکی دیگر از مشتریان تحلیل فیلم فناوری باشند. کمک به تصمیمگیری درباره ورود تکنولوژی در عرصههای مختلف به جامعه، افزایش آگاهی نسبت به تأثیرات تکنولوژی، افزایش خلاقیت، بافتار شناسی تکنولوژیها (کانتکس) و… همگی از فواید توجه مسئولان به فیلمهای تخیلی با مضامین فناوری است. مثلاً اگر قسمت کریسمس سفید از سریال آیینه سیاه را دیده باشید، در رابطه با کار گذاشتن لنزهای هوشمند در چشم مردم جهان مردد خواهید شد. این تکنولوژی در ابتدا هیجان انگیز به نظر میآید اما آنجا که پای بلاک کردن افراد در چشم هم به میان بیاید، وجه خطرناک و تکان دهندهی خود را نشان میدهد. در این فیلم نشان داده میشود که افراد چه طور به راحتی و پس از یک دعوای ساده، تنها با یک تصمیم کاری میکنند که دیگر همدیگر را نبینند و حتی صدای هم را نیز نشنوند. حتی اگر در کنار هم نشسته باشند! یعنی اگر من از شما دلخور شوم، میتوانم کاری کنم که نه شما من رو ببینید و نه من شما را ببینم و بشنوم! حالا شما اگر یک مسئول تصمیم گیرنده باشید، اجازه خواهید داد افراد به راحتی همدیگر را از زندگی یکدیگر حذف کنند؟! تلاش گردید در این مطلب، شما را با یک نگاه جدید به فیلمهای سینمایی آشنا کنیم. نگاهی که میتواند تمامی فیلمها را از یک سرگرمی ساده به امری مهم و آیندهساز تبدیل کند. حال که بشر توانسته دنیایی مجازی (سینما) را برای خود بسازد که در آن بتواند تجربههایی غیرممکن و یا خطرناک را بدون کمترین خطر لمس کند، چرا از این تجارب برای اداره بهتر دنیای فردا استفاده نکند؟ پس تحلیل فیلمهای فناوری را یکی از مقولههای جدی و مهم برای آینده بدانید…